newmind

مشاوره روانشناسی ذهن نو

newmind

مشاوره روانشناسی ذهن نو

۱۴۵ مطلب در مرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تله حس گناه احساسی آزاردهنده است که می‌تواند سالم و مفید بوده و فرد را در جهت انسانی بهتر شدن سوق دهد. البته در عین حال هم می تواند ناسالم و مخرب باشد، باعث عذاب دائمی او بشود. از نشانه‌های تله حس گناه می توان به بی قرار و کلافه بودن، سرزنش‌های مداوم خود، بی خوای های شبانه، عذاب وجدان و … اشاره کرد. احساس‌گناه از انجام کارهای ناپسند و در پی پا گذاشتن بر روی خط قرمزها و نبایدهای زندگی ایجاد می‌شود. از فواید احساس گناه، جبران اشتباهات است. اما واقعیت این است که تمامی افراد با داشتن احساس گناه نمی‌توانند شرایط را کنترل کنند و این احساس در آن‌ها تبدیل به یک احساس عذاب آور می‌شود. در ادامه به دلایل ایجاد حس گناه و رهایی از آن اشاره کرده‌ایم.

برای دریافت مشاوره در زمینه تله حس گناه می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره آنلاین با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

 

منبع:  تله حس گناه چیست

منظور از تله حس گناه چیست؟

معنی و مفهوم گناه کاملا به دید و نگرش فرد بستگی دارد و احساس گناه به برخی احساسات درونی منفی گفته می‌شود. در این نوع احساس فرد تصور می‌کند به دلیل اینکه اشتباه و گناهی را مرتکب شده است، مستحق سرزنش و مجازات است.

گاهی احساس گناه یک تله است و بسیاری از افراد به این دلیل که گمان می‌کنند، باعث آسیب دیدن دیگران و رنجش آن‌ها شده اند در این تله و احساسات منفی ناشی از آن گرفتار می‌شوند.

احساس گناه پس از ارتکاب یک خطا و اشتباه، می‌تواند احساسی طبیعی در انسان باشد؛ اما تله احساس‌گناه ناشی از یک مسئولیت پذیری افراطی است که فرد خود را در برابر اشتباهی که مرتکب نشده است، مقصر و گناهکار می‌داند.

نظرات مختلفی پیرامون احساس‌گناه وجود دارد، به طوری که دسته‌ای از افراد بر این عقیده هستند که احساس‌گناه برای ایجاد ساختار اجتماعی قانونمند و با امنیت و همینطور رشد شخصیت انسان‌ها لازم است و دسته‌ای دیگر آن را مخرب می‌دانند.

زمانی احساس گناه تبدیل به یک احساس مخرب و آزاردهنده می‌شود که به طور مداوم همراه فرد باشد. کلنجار رفتن‌های مداوم و همیشگی با احساس شرم و گناه و سرزنش‌های درونی، زمینه دیگر آسیب‌های روانی و حتی جسمی را برای فرد فراهم می‌کند. اگر احساس می‌کنید در این تله افتاده‌اید حتما برای مشاوره فردی اقدام کنید.

احساس گناه از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

احساس گناه با توجه به منشاء ایجاد آن، دارای انواع مختلفی است که در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم.

1.  اشتباهات خودمان

زمانی که فرد اشتباهی مرتکب می‌شود که در پی اشتباه آن، صدمات و آسیب‌هایی به دیگر افراد وارد می‌گردد، احساس‌گناه کار بودن می‌کند.

در این نوع از احساس‌گناه، فرد به دلیل زیرپا گذاشتن برخی مسائل اخلاقی همچون عدم صداقت، فریب و نیرنگ، عدم پایبندی به قول و تعهد و … دچار عذاب وجدان می‌شود.

این نوع از احساس‌گناه سالم است و بازدارنده فرد از انجام اشتباهات بیشتر می‌باشد؛ البته به شرطی که احساس‌گناه را نیز به طور مداوم برای خود نگه ندارد. معمولا کسانی که این احساس گناه را دارند، سعی می‌کنند اشتباه خود را جبران کنند.

2. احساس گناهی که از درون ما نشات می گیرد

تمامی افراد در زندگی خود برخی ارزش‌ها و موازین اخلاقی را تعیین می‌کنند و سعی دارند آن‌ها را زیر پا نگذارند. در این میان برخی از اشخاص حتی با فکر کردن بر خلاف آنچه که در سر دارند، احساس گناه می‌کنند.

به عنوان مثال ممکن است برای مردی رابطه با زن متاهل، زیر پا گذاشتن قوانین باشد و او در عمل نیز به این ارزشی که تعیین کرده است، پایبند باشد اما با فکر کردن به این موضوع احساس‌گناه کند.

این نوع از احساس گناه آسیب زننده است، بنابراین فرد باید تلاش کند به کمک مکانیسم‌های دفاعی همچون سرکوب امیال نادرست، انکار و… از این تله حس گناه رها شود.

در برخی موارد نیز روانشناسان توصیه می‌کنند، کسی که در تله احساس گناه ناشی از افکارش به دام افتاده، سعی کند با احساسات خود مقابله کرده و آن‌ها را بپذیرد و کم کم این افکار را در ذهن خود کم رنگ نماید.

3. باورهای غیرمنطقی در مورد چهارچوب های اخلاقی

بسیاری از افراد به دلیل اینکه گمان می‌کنند مرتکب خطا و اشتباه شده‌اند و به عبارتی با برداشت غیرمنطقی از اشتباهات، احساس گناه می‌کنند.

برخی عقاید و باورهای غلط سبب می‌شود که فرد با انجام هر کاری، گمان کند مرتکب یک کار ناشایست و غیرمنطقی شده است و عذاب وجدان بگیرد.

برای درک بهتر این موضوع مثلا ممکن است فردی دوستش را نفرین کند و پس از مدتی برای دوستش مشکلی ایجاد شود. در این حالت فرد خودش را به خاطر مشکلی که برای دوستش پیش آمده مقصر بداند، در حالی که او در بروز این مشکل هیچ نقشی نداشته است.

4. احساس گناه به خاطر کمک نکردن به دیگران

احساس گناه ناشی از کمک نکردن به دیگران و یا فرسودگی عاطفی، نوع دیگری از احساس‌گناه است. این احساس‌گناه نیز بسیار مخرب می‌باشد.

کمک کردن به دیگران بسیار خوب است، اما اگر به دلایل مختلفی نمی‌توانید این کار را انجام دهید، نباید احساس گناه داشته باشید و افکار وسواس گونه را وارد ذهن خود کنید.

چرا احساس گناه ایجاد می‌شود؟

حس گناه نتیجه جنگ میان اصل اخلاقیات و اصل لذت و شهوات است. در واقع کسی که احساس می‌کند میان ارزش‌های تعیین شده خود و خواسته‌های نامعقول امیالش ناهماهنگی وجود دارد، دچار تعارض شده و در نتیجه احساس گناه و عذاب وجدان می‌کند. تله حس گناه دلایل و منشاءهای متفاوتی دارد که در ادامه سعی کرده‌ایم به آن‌ها بپردازیم:

  • از دلایل ایجاد حس گناه، عقده ادیب می باشد. مطابق این نظریه  سومین مرحله رشد روانی و حنسی افراد در سن سه تا شش سالگی اتفاق می افتد. عقده ادیب مطابق نظریه فروید به تمایل جنسی پسربچه ها به مادرشان گفته می شود که اولین زمان شکل گیری احساس گناه در آنان نیز هست. باید ها و نباید های تعیین شده در زندگی، می تواند باعث ایجاد گناه شود.
  • حس گناه بخشی از فرآیند رشد شناختی انسان نیز هست. فرد از کودکی همدلی کردن با دیگران را می آموزد و در صورتی که رفتارهای آسیب زننده از او رخ دهد، احساس‌گناه می کند.
  • افراد برخی استانداردهای احتماعی را برای خود تعیین می کنند که زیرپا گذاشتن آن ها می تواند باعث ایجاد احساس‌گناه شود.
  • افرادی که احساس می کنند، میان آنچه که هستند و ایده آلی که از خود انتظار دارند، فاصله زیادی هست، دچار حس گناه می شوند.

برای آشنایی با راه های رهایی عذاب وجدان کلیک کنید.

عوارض تله احساس گناه ناسالم چیست؟

احساس گناه اگر سالم باشد، به عنوان عاملی بازدارنده از ارتکاب جرم برای فرد عمل می‌کند و سبب می‌شود از قوانین اجتماعی و هنجارها تبعیت کند.

در برخی موارد احساس‌گناه از محدوده سالم خود خارج شده و بر روی زندگی فرد تاثیرات منفی خود را می‌گذارد. از مهم‌ترین عوارض احساس‌گناه شدید، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ایجاد اختلالات اضطرابی
  • افسردگی شدید
  • وسواس
  • عدم انگیزه کافی برای انجام امور زندگی
  • کاهش عزت نفس
  • لذت نبردن از اتفاقات خوب
  • احساس‌گناه و عذاب وجدان از هر گونه کار کوچک و اشتباه
  • و …

در صورتی که احساس‌گناه شما را به این درجه از آشفتگی رسانده حتما باید برای درمان اقدام نمایید، برای شروع پیشنهاد می‌کنیم مقاله درمان افسردگی را بخوانید.

چگونه از تله حس گناه خلاص شویم؟

اگر گرفتار احساس‌گناه و عذاب وجدان افراطی هستید، می‌توانید به کمک برخی راهکارها از میزان حس گناه خود کم کنید. در ادامه به راهکارهایی برای رهایی از احساس‌گناه اشاره کرده‌ایم.

ریشه های حس گناه را پیدا کنید

مهم‌ترین قدم در جهت کاهش احساس‌گناه، پیدا کردن عامل ایجاد این حس می‌باشد. در واقع فرد باید متوجه شود که احساس گناه او ناشی از بروز یک اشتباه است و یا از یک مسئولیت پذیری افراطی نشات می‌گیرد.

حس گناه پیامد طبیعی روان انسان در برابر اشتباهات او است. این احساس در صورت درست بودن می‌تواند زمینه سازگاری‌های اجتماعی را فراهم کند.

حس گناه خود را بپذیرید

خطا و اشتباه جزء جدایی ناپذیر زندگی انسان است. اگر مدام خود را سرزنش و ملامت می‌کنید و خود را به خاطر اشتباهاتی که رخ داده، لایق مجازات می‌بینید؛ فقط باید به این موضوع باور داشته باشید که انسان جایز الخطا است.

در روش‌های شناختی و روان‌درمانی برای از بین بردن حس گناه، از تغییر دید و تفکر افراد استفاده می‌شود. به طوری که اگر افکار فرد در مورد اینکه او نمی‌تواند همواره مصون از خطا باشد، تغییر کند؛ احساس‌گناه او نیز کمتر می‌گردد. پیشنهاد می‌شود حتما مقاله بخشش خود را بخوانید.

علیه کمال طلبی خود بیاستید

اشاره کوتاهی کردیم که در خیلی موقع‌ها حس گناه از کمال گرایی افراد نشات می‌گیرد. به این معنی که فرد برای اینکه از نظر خود، خانواده و جامعه یک فرد ایده آل نشده است، احساس‌گناه می‌کند.

برای از بین بردن این نوع از حس گناه باید معیارهای استانداردتری برای خود وضع کنید. این نوع از احساس گناه دارای بیشترین آسیب برای فرد است.

به دنبال جبران باشید

اگر احساس گناه شما به این دلیل است که احساس می‌کنید خطای شما باعث آسیب و صدمه به دیگر افراد شده است، می‌توانید برای جبران برنامه‌ریزی کنید. جبران خطا و اشتباهات تا حد زیادی از احساس‌گناه افراد را کم می‌کند.

در نظر داشته باشید که احساس‌گناه مداوم و سرزنش همیشگی خود، می‌تواند نشانه‌هایی از افسردگی باشد. اگر شما هم در تله حس گناه هستید، پیشنهاد می‌شود از مشاوره افسردگی روانشناسان و متخصصان مرکز مشاوره ذهن نو بهره ببرید.

برای دریافت مشاوره در زمینه تله حس گناه می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره آنلاین با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

  • newmiind newmiind
  • ۰
  • ۰

باورهای محدود کننده و مخرب کدام دسته از باورها می‌باشند؟ همه انسان‌ها در ذهن خود باورهایی دارند که اجازه رشد و موفقیت را به آن‌ها نمی‌دهد. باورهایی که غلط و منفی هستند و به عنوان عامل بازدارنده عمل می‌کنند. هر فردی در زندگی باید توانایی تشخیص باور های غلطی که او را از رسیدن به موفقیت منع می‌کند، داشته باشد و آن‌ها را با باورهای مثبت و خوب جایگزین نمایند. معمولا باورهای غلط از دوران کودکی شکل می‌گیرند و تحت تاثیر حرف‌های اطرافیان، والدین و یا معلمان به وجود می‌آیند و همانند زنجیر بسته به پا از پیشرفت و موفقیت جلوگیری می‌کنند. برای آشنایی با این باورها در ادامه با ما همراه باشید و یا برای مشاوره فردی کلیک کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه باورهای محدود کننده می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن‌های ثابت با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

 

منبع:  باورهای محدود کننده و مخرب

7 باورهای محدود کننده

 

همه انسان‌ها در راه رسیدن به اهدافی که در نظر دارند، ممکن است دچار برخی ترس‌ها و یا استرس شوند. در چنین حالتی این افکار و باورهای محدود کننده هستند که مانع از موفقیت و حرکت به سمت اهداف می‌شوند. 

باورهای محدودکننده در ناخودآگاه ما ثبت شده‌اند و بدیهی است که تغییر و یا پاک کردن آن‌ها کار چندان آسانی نمی‌باشد. هر فردی می‌تواند با تمرین و تکرار این باورهای مخرب را از بین ببرد؛ اما این موضوع زمانی امکان پذیر است که افکار و باورهای غلط ذهنی شناسایی گردند.

در واقع افراد پس از شناسایی باورهای محدودکننده خود، می‌توانند ذهن‌شان را برای پذیرش افکار مثبت و رسیدن به موفقیت آماده کنند. در ادامه به راهکارهای شناسایی باورهای محدودکننده اشاره کرده‌ایم. برای آشنایی بیشتر با راه های رسیدن به موفقیت در زندگی کلیک کنید.

1.شناخت باورهای مرکزی و هسته‌ای خود

شناخت باورهای مرکزی و هسته‌ای خود به شناخت باورهای محدود کننده کمک بسیاری می‌کند. باورهای مرکزی و هسته‌ای، باورهایی هستند که انسان‌ها بر اساس آن‌ها زندگی می‌کنند. 

برای شناخت این باورها بهتر است نگاهی به نقاط ضعف و نقاط قوت خود بیندازید و یا به احساسی که نسبت به خودتان دارید، توجه کنید. تمامی احساسات و انتخاب‌هایی که شما در زندگی‌تان دارید، با توجه به باورهای مرکزی و هسته‌ایتان شکل گرفته‌اند. 

بیشتر بخوانید : علت افسردگی

2. بررسی خاطرات دوران کودکی

خاطرات کودکی نقش تعیین کننده‌ای در شکل‌گیری باورها دارند. به عقیده روانشناسان انسان تا 7 سالگی یاد می‌گیرد و تا 70 سالگی آن‌ها را تکرار می‌کند. برای شناخت باورهای غلط و محدود کننده در زندگی به خاطرات دوران کودکی خود بازگردید.

3. کشف الگوهای تکرار شونده زندگی 

گاهی بروز اتفاقات در زندگی دارای یک دلیل تکراری می‌باشد که نیاز است برای شناخت باورهای محدود کننده در زندگی این الگوهای تکرار شونده را شناسایی کنید. از خودتان بپرسید که چه باورهایی درون شما وجود دارد که سبب بروز اتفاقات تکراری ناامید کننده می‌شود. برای آشنایی با علت نارضایتی از زندگی کلیک کنید.

4. شناخت محرک‌های احساسی

شنیدن برخی کلمات، عبارات، دیدن اقدامات و یا صداهای اطرافیان گاهی سبب بروز عکس العمل شدید در افراد می‌شود. در واقع اینها محرک‌های احساسی هستند که سبب بروز احساساتی همچون درد، ناراحتی، ترس، ناامیدی و یا حتی بی‌ارزشی در افراد می‌گردد. برای شناسایی باورهای محدود کننده خود باید بتوانید این محرک‌های احساسی را شناسایی کنید. چه چیزهایی در زندگی وجود دارد که احساسات ناخوشایندی را در شما ایجاد می‌کند. 

5.شناسایی فرض‌های خود تایید یا پیشگویی خود انجام

برخی از افراد قبل از اینکه در یک موقعیت قرار بگیرند، شروع می‌کنند به نقشه چینی و پیش گویی از اتفاقاتی که دیگران مسئول آن هستند. 

به عنوان مثال اگر قرار است در یک مصاحبه استخدامی شرکت کنند، پیش از حاضر شدن در جلسه مصاحبه، شروع به پیش بینی اتفاقات آینده می‌کنند. گفتن عبارت‌هایی همچون من شانس ندارم، رزومه‌ام هیچ گاه بررسی نخواهد شد، من مهارت و توانایی لازم را ندارم و … همه باورهایی پیشگویی کننده‌ای هستند که در مورد رفتار دیگران پیش بینی می‌شود.

6.تعریف‌هایی که شما را ناراحت می‌کند به یک باور غلط متصلند

برای همه پیش آمده که زمانی یک نفر در مورد آن‌ها تعریفی کرده است، اما آن‌ها ناراحت شده‌اند. در چنین مواقعی بهتر است فرد از خود سوال کند که چه تعریف‌هایی سبب ناراحتی او می‌شود. معمولا فهمیدن این موضوع انسان را به یک باور غلط می‌رساند که در ناخودآگاه او شکل گرفته است.

7.توجه به کلمات و یا ارزش‌های خود

معمولا هر فردی بر روی یک موضوع و یا ارزشی پافشاری و اصرار زیادی دارد. شاید این موضوع برای فرد چندان قابل تشخیص نباشد اما برای دیگران کاملا مشهود است.

به عنوان مثال ممکن است فردی دائما بر روی قدرت زنان تاکید داشته باشد و در حرف‌هایش به خانم‌های اطراف خود نیز توصیه کند که قوی باشند و به راحتی احساس ضعف و با شکست نکنند. این حرف‌ها می‌تواند نشات گرفته از یک باور درونی غلط و منفی مثل آسیب‌پذیر بودن زنان باشد. 

 

بیشتر بخوانید : خشم و افسردگی

 

لیست باورهای محدود کننده

شاید برای بسیاری این سوال به وجود آید که باورهای محدود کننده چه نوع افکار و باورهایی می‌باشند. به همین دلیل در این قسمت لیستی از باورهای محدود کننده را ارائه کرده‌ایم:

  • من هیچ وقت شانس ندارم.
  • پول ضامن خوشبختی نیست.
  • من همیشه شکست میخورم.
  • هیچ گاه اتفاق خوب در زندگی من نمی‌افتد. 
  • موفقیت برای من یک آرزو است. 
  • من از توانایی انجام کارها برخوردار نیستم.
  • رسیدن به پول و ثروت از عهده من خارج است.
  • به دست آوردن پول زیاد از راه درست امکان‌پذیر نیست. 
  • من بسیار زشت هستم و برای دیگران دوست داشتنی نیستم.
  • هیچکس به من اهمیت نمی‌دهد.
  • مجردی به معنای آزادی است و با ازدواج کردن محدود میشوم.
  • بعد از ازدواج نمی‌توانم ادامه تحصیل دهم.
  • من آدم گناهکاری هستم و خدا مرا دوست ندارد.
  • فقط کار دولتی خوب است که پیدا کردن آن سخت می‌باشد.
  • و …

برای آشنایی با نشانه های سندرم دختر خوب کلیک کنید.

نتیجه داشتن باورهای محدود کننده در زندگی

باورهای محدودکننده انسان، می‌تواند در زمینه‌های مختلفی همچون کسب و کار، رابطه عاشقانه، پول و ثروت و … وجود داشته باشد. باورهای غلط در هر زمینه‌ای می‌تواند مشکلات متعددی را ایجاد کند. به عنوان مثال ممکن است شما در ذهن خود این باور را داشته باشید که عشق خوب در این دنیا پیدا نمی‌شود؛ همین باور غلط سبب می‌شود شما به راحتی جذب هر فردی شوید و یا هیچ گاه نتوانید شریک مناسبی برای زندگی خود پیدا کنید. 

این باورهای غلط و محدود کننده تمامی جنبه‌های زندگی شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و سبب می‌شود شما نسبت به توانمندی‌های خود ناامید و دلسرد شوید. 

برای آشنایی با راه های تغییر باورها کلیک کنید.

باورهای محدود کننده چگونه شکل می‌گیرند؟

سوالی که ممکن است برای بسیاری از افراد وجود داشته باشد این است که باورهای محدود کننده چگونه شکل می‌گیرند؟ یا منبع شکل گیری این باورها چیست؟ در پاسخ باید بگوییم که باورها موضوعی نیستند که در یک جریان ساده و طی یک روز ایجاد شوند. شکل گیری باورها سال‌ها زمان می‌برد. 

در واقع زمانی یک موضوع مدام تکرار شود، به مرور تبدیل به یک باور می‌شود. جالب است بدانید بسیاری از باورهای محدودکننده از سنین کودکی ایحاد می‌شوند و در ناخودآگاه انسان ثبت می‌گردند. در ادامه قصد داریم به عوامل مهمی که در شکل‌گیری باورهای محدود کننده نقش دارد، بپردازیم.

1.عوامل محیطی 

همانطور که اشاره کردیم منشا و ریشه بسیاری از باورهای محدود کننده مربوط به دوران کودکی است. باورهای انسان به صورت مثبت و منفی از دوران کودکی و در محیط خانواده، اجتماع، مدرسه و … شکل می‌گیرند.

مغز انسان در دوران کودکی در حال رشد است و آمادگی پذیرش هر حرف و عملی را دارد؛ به طوری که آن‌ها را در ضمیر ناخودآگاه قرار می‌دهد. برخی جملات همچون تو از عهده انجام کارهایت برنمی‌آیی، تو خیلی ترسو هستی، تو باهوش نیستی و نمی‌توانی با درس خواندن به جایی برسی، تو همیشه فقط خرابکاری می‌کنی و … شاید برای بسیاری از افراد در دوران کودکی تکرار شده باشد. شنیدن این جملات از والدین، معلم و … تبدیل به باورهای منفی و بازدانده در ضمیر ناخودآگاه افراد می‌شود.

2. باورهای محدود کننده به دلیل خود کم بینی

بسیاری از انسان‌ها خود را لایق بهترین اتفاقات زندگی نمی‌بینند و تصورشان این است که لیاقت رسیدن به پول و ثروت و داشتن یک زندگی خوب را ندارند.

بنابراین از دیگر علت‌های ایجاد باور های محدودکننده و منفی خود کم بینی است که طی آن فرد احساس می‌کند، نمی‌تواند زندگی همراه با آرامش و موفقیت تجربه کند. پیشنهاد می‌شود مقاله علت زودرنجی را بخوانید.

3.نداشتن مهارت

از دیگر موارد ایجاد باورهای محدود کننده و البته ناامیدی و یاس در کارها، نداشتن مهارت کافی است. در واقع زمانی که افراد در انجام کاری مهارت کافی نداشته باشند، احساس می‌کنند انجام آن کار از عهده آن‌ها خارج است و اصلا توانایی انجام هیچ کاری را ندارند. در حالی که باید از این افکار محدود کننده عبور کرد و به دنبال تحقیق، یادگیری و آموختن مهارت‌های جدید در زندگی رفت.

برای عضویت در کانال تلگرامی ذهن نو کلیک نمایید.

از بین بردن باورهای محدود کننده

باورهای محدود کننده عامل بازدارنده حرکت و رسیدن به موفقیت هستند. بنابراین باید شناسایی شوند و از بین بروند. در ادامه به راهکارهای از بین بردن باورهای محدود کننده پرداخته‌ایم:

1. بازیابی ذهن

اشاره کردیم که باورهای غلط از دوران کودکی در ناخودآگاه ایجاد می‌شوند؛ این موضوع به این معنی نیست که آن‌ها قابل تغییر نیستند و می‌توان با تمرین و تکرار آن‌ها را تغییر داد. 

هر فردی باید متناسب با محیطی که در آن زندگی می‌کند، باورهای محدود کننده خود را شناسایی نماید و با تغییر دادن آن‌ها به باورهای مثبت، زندگی خود را تغییر دهد. 

2. کسب دانش و مهارت

یکی از عوامل به وجود آورنده باورهای محدود کننده، نداشتن مهارت و دانش کافی است. بنابراین شما می‌توانید با پرداختن به علاقه‌مندی‌های خود سعی کنید باورهای مثبت را در وجودتان پرورش دهید.

3. جایگزینی عبارات منفی با مثبت

از نوشتن کمک بگیرید و سعی کنید افکار منفی خود را با افکار مثبت جایگزین کنید. بهتر است این نوشته‌ها جایی باشد که شما هر روز آن‌ها را ببینید. 

برای دریافت مشاوره در زمینه باورهای محدود کننده می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن‌های ثابت با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

 

 

 

سوالات متداول

باورهای محدود کننده به چه معناست؟

باور های محدود کننده به دسته ای از باورهای منفی گفته می‌شوند که از دوران کودکی شکل گرفته و در اثر تکرار در ضمیر ناخودآگاه ثبت شده‌اند. 

باورهای محدود کننده چگونه شکل می‌گیرند؟

ریشه شکل‌گیری باورهای محدود کننده به دوران کودکی، محیط زندگی، مدرسه و اجتماع باز می‌گردد.

  • newmiind newmiind
  • ۰
  • ۰

مهارت همدلی به معنای این است که هر فردی در موقعیت‌های مختلف زندگی دیگران، توانایی تشخیص و درک عواطف و احساسات آن‌ها را داشته باشد و بتواند با استفاده از روش‌های درست و مناسب به آن‌ها پاسخ دهد. برخورداری از مهارت همدلی برای زندگی کردن، لازم و ضروری می‌باشد. متاسفانه زندگی‌های امروزی میزان استرس و اضطراب افراد را بیشتر کرده است؛ گاهی همدلی کردن با دیگران می‌تواند از میزان این استرس و اضطراب‌ها کم‌تر کند. کسانی که از مهارت همدلی برخوردار هستند، به دلیل همدلی کردن با اطرافیان‌شان، اغلب انسان‌های محبوب‌تر و مورد احترام‌تری می‌باشند و همین سبب افزایش اعتماد به نفس‌شان می‌گردد. مهارت همدلی مهارتی اکتسابی است و افراد می‌توانند با استفاده از راهکارهای مناسب آن را بیاموزند. اگر قصد دارید مهارت همدلی را در خود تقویت کنید، در ادامه راهکارهایی مفید برای افزایش مهارت همدلی ارائه کرده‌ایم. برای دریافت مشاوره تلفنی کلیک نمایید.

برای دریافت مشاوره در زمینه مهارت همدلی می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

 

منبع:  مهارت همدلی کردن

مفهوم مهارت همدلی

مهارت همدلی به توانایی درک و تشخیص احساس و تجربه دیگران گفته می‌شود. در واقع کسی که از مهارت همدلی کردن برخوردار است، می‌تواند خود را جای فرد مقابل بگذارد و به ماجرا از دید او نگاه کند. کسی که از مهارت همدلی برخوردار نیست و نمی‌تواند دیگران را درک کند، در واقع دارای یک کمبود در هوش هیجانی است.

درک دیگران و توانایی پاسخ مناسب به آن‌ها، می‌تواند ظرفیت فرد را در مواجهه با مشکلات بالا ببرد. در واقع کسی که همدلی کردن را آموخته است، راحت‌تر از دیگران با شرایط مختلف زندگی سازگار می‌شود. افزایش تحمل، درک و تحلیل بهتر شرایط، روابط احتماعی بهتر، عشق ورزیدن به دیگران و … همگی از تاثیرات مهارت همدلی کردن هستند.

رسیدن به مهارت همدلی نیازمند این است که فرد از ویژگی‌ها و تفاوت‌های فردی میان انسان‌ها، مطلع بوده و به خودآگاهی نیز رسیده باشد. در واقع فرد باید با خودآگاهی و شناخت روحیات و احساسات خود با دیگران همدلی کند. کسی که به خودآگاهی نرسیده باشد، در همدلی کردن نیز عاجز است.

مولفه های مهارت همدلی

همدلی کردن سه مولفه اصلی دارد که در ادامه آن‌ها را توضیح داده‌ایم:

  • همدلی شناختی : همدلی شناختی به معنای درک و تشخیص وضعیت دیگران می‌باشد.
  • همدلی عاطفی : همدلی عاطفی به معنای این است که فرد پس از درک کردن مشکل طرف مقابل، بتواند پاسخ مناسب را به او بدهد.
  • همدلی بدنی : همدلی بدنی نیز به واکنش‌های فیزیکی در پاسخ به حرف‌های طرف مقابل گفته می‌شود.

تنها نکته‌ای که باید به آن توجه داشته باشید، این است که همدلی و دلسوزی می‌تواند با یکدیگر مرتبط باشد اما تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند. دلسوزی صرفا یک حرکت منفعلانه است اما همدلی و یا همدردی تلاش برای درک دیگران و پاسخ مناسب به آن‌ها است. پیشنهاد می‌شود حتما سایر با سایر مهارت های زندگی نیز آشنا شوید.

ویژگی افراد دارای مهارت همدلی

 

پیش‌تر اشاره کردیم که افراد با مهارت همدلی معمولا در میان همگان افرادی محبوب و قابل احترام هستند. با نگاه ریزبینانه‌تر این افراد دارای ویژگی‌های بسیاری هستند که در ادامه به آن‌ها پرداخته‌ایم.

  • درک دیگران و فکر کردن پیرامون احساس آن‌ها
  • برخورداری از مهارت گوش دادن فعال و شنیدن مشکلات دیگران
  • داشتن ارتباط اجتماعی بالا و برقراری رابطه با شمار بسیاری از افراد
  • برخورداری از مهارت در دوست‌یابی
  • علاقه به اطرافیان و عشق ورزیدن به آن‌ها
  • احترام گذاشتن و اهمیت دادن به اطرافیان
  • ارائه مشاوره و کمک به دیگر افراد
  • و …

کسی که از مهارت همدلی برخوردار است، همواره به رفاه و خوشبختی دیگر افراد نیز فکر می‌کند. حتی ممکن است فکر کردن به دیگران سبب تحریک بیش از حد احساسات او نیز شود.

مزایای مهارت همدلی

اینکه فردی بتواند احساسات و عواطف دیگر انسان‌ها و اطرافیان خود را درک کند و تشخیص دهد، دارای تاثیر بسیار زیادی در دیگر جنبه‌های زندگی او نیز است. در واقع همدلی کردن مزایای بسیاری دارد که در ادامه به برخی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره کرده‌ایم:

  • افزایش اعتماد به نفس
  • احساس مفید و کارآمد بودن
  • کمک به دیگر افراد برای تصمیم‌گیری درست و بهتر
  • داشتن یک احساس مثبت همیشگی
  • و …

تقویت مهارت همدلی

مهارت همدلی آموختنی و اکتسابی است؛ به این معنا که افراد مختلف می‌توانند با تمرین کردن این مهارت را بیاموزند. در ادامه راهکارهایی که می‌تواند به یادگیری و یا تقویت همدلی در شما کمک کند را شرح داده‌ایم.

1. گوش دادن فعال

می‌توان گفت زمانی یک فرد از مهارت همدلی برخوردار می‌شود که ابتدا مهارت گوش دادن فعال را بیاموزد. گوش دادن فعال به این معنی است که شما پای حرف‌های طرف مقابل بنشینید و توجه کامل خود را به او بدهید. البته باید در زمان گوش دادن به حرف‌های طرف مقابل او را قضاوت نکنید و پاسخ‌های مناسبی را ارائه دهید.

برای گوش دادن فعال بهتر است تنها کاری که می‌کنید، گوش دادن باشد و طرف مقابل متوجه توجه و تمرکز شما شود. سعی کنید با حرکات چشمی و زبان بدن خود گوش دادن فعال خود را به طرف مقابل نیز نشان دهید. مثلا می‌توانید سر خود را به نشانه تائید تکان دهید.

در تمام مدتی که به حرف‌های او گوش می‌دهید، سعی کنید خود را جای او بگذارید تا به درک بهتری از شرایط برسید.

2. قضاوت نکردن

معمولا از ویژگی‌های بارز افرادی که از مهارت همدلی کردن برخوردار هستند، این است که حرف‌های طرف مقابل را گوش می‌دهند و سعی ندارند او را قضاوت کنند و یا در پاسخ او را نصیحت نمی‌کنند.

در واقع اغلب افراد وقتی در حال درد و دل هستند، یک گوش شنوا برای شنیدن حرف‌هایشان می‌خواهند تا سبک شوند. آن‌ها درست و غلط کار خود را می‌دانند و نیازی به شنیدن نصیحت و یا قضاوت شدن ندارند. برای همدلی کردن، فقط در صورتی که احساس می‌کنید راهکاری مفید دارید، می‌توانید به او بگویید.

3. تعصب نداشتن

کسانی از مهارت همدلی برخوردار هستند که این موضوع را بپذیرند هر فردی عقاید منحصر به فرد خودش را دارد و قرار نیست همه افراد مثل او فکر کنند.

بنابراین از لازمه‌های همدلی کردن این است که در زمان گوش دادن به حرف‌های دیگران تعصب نداشته باشید و حتی اگر با نظر و عقیده طرف مقابل، مخالف هستید به حرف‌های او گوش دهید. همدلی کردن به معنای پذیرش عقاید طرف مقابل نیست بلکه به معنای احترام گذاشتن به آن‌ها است.

4. تعادل در همدلی

همدلی کردن نیازمند پاسخ مناسب به حرف‌های طرف مقابل است. پاسخ مناسب به معنای رعایت تعادل نیز می‌باشد. یعنی فردی که شنونده حرف‌های طرف مقابل است باید نه خیلی بی‌تفاوت باشد و نه واکنش تندی را از خود نشان دهد. تعادل داشتن در همدلی می‌تواند این حس را به طرف مقابل القا کند که شما او را درک کرده‌اید.

5. انعکاس

برای اینکه بتوانید همدلی کردن خود را به طرف مقابل نشان دهید، می‌توانید از تکنیک انعکاس استفاده کنید. انعکاس دادن یا به صورت انعکاس احساس کردن می‌توانید به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید و احساسات خود را منعکس کنید. همچنین مفهوم انعکاس محتوا به این معنی است که در تائید حرف‌های طرف مقابل شما هم موضوع را ادامه دهید.

اهمیت آموزش مهارت همدلی از دوره کودکان

همانطور که چندین بار اشاره کردیم مهارت همدلی، مهارتی آموختنی و اکتسابی می‌باشد؛ اما بهتر است این مهارت از دوره کودکی به افراد آموزش داده شود تا به عنوان ارزشی در وجود آن‌ها نهادینه گردد.

در واقع اهمیت این موضوع در این نکته می‌باشد که اگر افراد در سنین کودکی و زمانی که شخصیت آن‌ها شکل می‌گیرد، نتوانند با دیگران همدلی کنند؛ در بزرگسالی نیز به این مهارت دست پیدا نمی‌کنند و در واقع توانایی درک دیگران را نخواهند داشت.

بنابراین پدر و مادرها باید از دوره کودکی بر یادگیری مهارت همدلی در کودکان‌شان توجه داشته باشند. در صورتی که علاقه‌مند هستید این مهارت را به کودک خود بیاموزید اما روش آن را نمی‌دانید، می‌توانید از یک روانشناس کمک بگیرید.

مهارت همدلی موثرترین مهارت زندگی

 

گاهی از همدلی به عنوان موثرترین مهارت در زندگی یاد می‌کنند؛ چرا که بدین وسیله است که افراد می‌توانند احترام عمیق خود را به دیگران ابراز نمایند. همچنین این مهارت افراد را بسیار به دیکدیگر نزدیک کرده و گاها منجر به برقراری ارتباط میان آنها می‌گردد. از این رو تمرکز بر این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است.

انواع مهارت همدلی

مهارت همدلی خود شامل انواع مختلفی می‌شود. همه افراد به یک شکل با دیگران همدلی نمی‌کنند. گاهی عدم اطلاع از این موضوع است که دیگران را دچار سوتفاهم و ناراحتی می‌کند. همدلی عاطفی، جسمانی و شناختی از انواع همدلی محسوب می‌شوند که نحوه بروز آنها متفاوت است.

سطوح مختلف مهارت همدلی

نمی‌توان از همه افراد انتظار داشت تا به یک اندازه با ما همدلی کنند. در برخی از افراد اصلا این ویژگی وجود ندارد. گاهی افراد بسته به نسبتی که با ما دارند؛ تا حدی با ما همدلی می‌کنند. همدل شدن کامل را در افراد کمتری از اطرافیان خود می‌بینیم. فراموش نکنید که نزدیک ترین افراد زندگی شما، لزوما به طور کامل با شما همدلی نمی‌کنند. انجام اینکار بستگی به مهارت فرد در این زمینه دارد. همدلی پیشرفته، بالاترین سطح از همدلی است که در آن افراد برای کمک کردن هم تلاش زیادی کرده و به دیگران احساس ارزشمندی زیادی می‌دهند.

سخن آخر

از مهم‌ترین مهارت‌هایی که یک فرد باید از آن برخوردار باشد، مهارت همدلی کردن است. اگر احساس می‌کنید فردی را در اطراف خود ندارید که با شما همدلی کند، می‌توانید بدون ترس از قضاوت شدن و برای دریافت راهکارهای تخصصی، از مشاوره روانشناسی متخصصان مرکز مشاوره ذهن نو استفاده کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه مهارت همدلی می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

  • newmiind newmiind
  • ۰
  • ۰

تاثیر ورزش بر افسردگی به شدت مورد توجه متخصصان سلامت روان قرار گرفته است. یکی از مشکلات روانی رایج در جامعه، افسردگی است. این بیماری اثرات مخرب زیادی بر ابعاد مختلف زندگی افراد مبتلا بر جا می‌گذارد؛ بنابراین برحسب حیطه‌های آسیب‌دیده زندگی اشخاص و نیز میزان اثرات آن، روش‌های‌درمانی متنوعی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. یکی از راهکارهای‌درمانی افسردگی، ورزش کردن است. این روش علاوه بر بهبود وضعیت روحی بیمار، مزیت‌های دیگری نیز برای او دارد. لذا به عده زیادی از مبتلایان به‌عنوان روشی برای بهبود وضعیت خود توصیه می‌شوند. برای مطالعه بیشتر درباره روش های درمان افسردگی کلیک کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه تاثیر ورزش بر افسردگی می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

 

منبع:  تاثیر ورزش بر افسردگی

غلبه بر افسردگی با ورزش

یکی از درمان‌های رفتاری مناسب برای کاهش علائم افسردگی در افراد و نیز جلوگیری از وخیم شدن شرایط آن‌ها، انجام تمرین‌های بدنی است. در حقیقت، ورزش کردن درصورتی‌که به‌صورت مداوم تکرار شود، تأثیر زیادی روی وضعیت روانی و نیز جسمانی اشخاص می‌گذارد.

پژوهش‌های جدید نشان داده است که انجام فعالیت‌های وزشی علاوه بر تأثیری که بر وضعیت بدنی افراد دارد، موجب افزایش توانایی‌های مغز و بهبود کارکردهای آن شده و می‌تواند در حوزه معالجه مشکلات روانی همچون افسردگی، اضطراب و غیره یاری‌رسان باشند. البته در مورد بیمارانی که مبتلا به انواع شدید اختلالات روانی هستند توصیه می‌شود علاوه بر روش‌های درمانی رفتاری و نیز روان‌شناختی، حتماً از دارودرمانی نیز بهره‌مند شوند. برای آشنایی بیشتر با علائم افسردگی کلیک کنید.

چگونگی تاثیر ورزش بر افسردگی

ورزش کردن باعث افزایش ترشح هورمون‌های شادی‌آور در مغز، ازجمله سرتونین شده و موجب بالا رفتن اعتمادبه‌نفس می‌گردد. این فعالیت بدنی باعث بالا رفتن خود ارزشی افراد نیز گشته و باعث می‌شود تا آن‌ها احساس رضایت درونی بیشتری داشته باشند. درنتیجه اعتمادبه‌نفس بیماران افزایش یافته و از میزان هیجانات منفی شان کاسته می‌شود.

البته نکته قابل توجه در این مورد آن است که در خصوص افراد مبتلا به درجات شدید افسردگی نباید ورزش کردن به‌صورت افراطی انجام شود. به طور کلی میزان انرژی بیماران افسرده محدود است و درصورتی که تمام این نیرو صرف فعالیت‌های جسمانی و ورزش گردد، ممکن است در حیطه‌های دیگر زندگی آن‌ها اختلال ایجاد کند؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود میزان و زمان مورد نیاز برای تمرین‌های ورزشی زیر نظر متخصصان و با مشورت آن‌ها انجام گیرد تا از حد اعتدال خود خارج نشود. برای دریافت مشاوره افسردگی کلیک کنید.

از اشکال دیگر تاثیر ورزش بر افسردگی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

افزایش کیفیت رابطه جنسی

یکی از نشانه های اولیه افسردگی از بین رفتن میل جنسی است. در واقع با ابتلا به افسردگی زندگی جنسی افراد نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد. اما با ورزش کردن نه تنها توانایی بدن افراد بیشتر شده بلکه میزان هورمون ها نیز تنظیم شده و افراد میل بیشتری برای برقراری رابطه جنسی پیدا می‌کنند.

حضور بیشتر در اجتماع

یکی دیگر از انواع تاثیر ورزش بر افسردگی این است که افراد به این دلیل بیشتر مجبور می‌شوند تا از خانه خارج شده و با دیگران تعامل کنند. از این رو از انزوا و گوشه گیری در آنان نیز جلوگیری می‌شود.

سالم تر شدن سبک زندگی

تاثیر ورزش بر افسردگی این است که به سبک زندگی افراد نظم و تحرک بیشتری بخشیده و باعث می‌شود تا افراد به طور کلی تلاش بیشتری کنند. در واقع فردی که ورزش می‌کند؛ باید به تغذیه و کیفیت خواب خود نیز اهمیت دهد. از این رو سبک زندگی بهتری را بعد از مدتی تجربه خواهد کرد.

عملکرد بهتر مغز و حافظه

افسردگی بر عملکرد مغز و حافظه نیز تاثیر دارد. اما بر اساس تحقیقاتی که در زمینه تاثیر ورزش بر افسردگی شده است؛ مشخص گردید که ورزش کردن به شکل های زیر می‌تواند منجر به بهبودی حافظه گردد.

  • خونرسانی بیشتر به مغز
  • تقویت قسمت هیپوکامپ مغز
  • بیشتر شدن خلاقیت و انرژی ذهنی
  • بیشتر شدن ارتباط بین سلول های مغزی

بیشتر شدن اعتماد به نفس

همچنین تاثیر ورزش بر افسردگی خود را به شکل بیشتر شدن اعتماد به نفس نیز نشان می‌دهد. این موضوع باعث می‌شود تا افراد راحت تر با سختی های افسردگی مقابله نمایند.

بهبود کیفیت خواب در افراد

همانطور که پیش تر هم به آن اشاره شده؛ تاثیر ورزش بر افسردگی در کیفیت خواب افراد نیز مشهود است و باعث می‌شود تا افراد افسرده خواب بهتری را تجربه کنند.

پیشگیری از پرخوری یا کم اشتهایی عصبی

از آنجایی ابتلا به افسردگی افراد را در معرض پرخوری یا کم اشتهایی قرار می‌دهد؛ تاثیر ورزش بر افسردگی از این موضوع جلوگیری کرده و میزان تعذیه و اشتهای افراد را تنظیم می‌کند.

اهمیت ورزش در بهبود افسردگی

بخشی از مزیت‌های انجام فعالیت‌های ورزشی توسط اشخاص مبتلابه افسردگی به شرح زیر است:

  • کاهش هیجانات منفی مانند غم و ناراحتی
  • کاسته شدن از احساس بی‌انگیزگی
  • افزایش تدریجی انرژی جسمانی
  • بالا رفتن اعتماد به نفس
  • به وجود آمدن حس موفقیت و خود ارزشی
  • بالا رفتن خلاقیت
  • کاهش علائم ناشی از اختلالات خوردن و خواب

در حقیقت با توجه به آن که افسردگی جزو شایع‌ترین اختلالات موجود در جوامع است، اغراق نخواهد بود اگر گفته شود که به همین نسبت نیز افراد جامع دچار بی‌تحرکی و نداشتن ورزش روزانه هستند.

تاثیر فعالیت‌های ورزشی برای کاهش افسردگی

 

طبق گزارش تحقیقات مختلف، بهترین فعالیت‌های ورزشی برای کاهش نشانه‌های افسردگی به شرح زیر است. اما اگر این ورزش ها مورد علاقه اتون نیست، می‌توانید به ورزش مورد علاقه خودتون بپردازید اما حتما در نظر داشته باشید که ورزش انتخابی باید موجب تحریک انتقال دهنده های مربوط به سروتونین، دوپامین، اندروفین و یا اپی نفرین شود.

یوگا

یوگا یکی از ورزش‌های مفیدی است که به‌صورت دقیق در مراقبت از سلامت روانی در کنار سلامت جسمانی یاری‌رسان است. این ورزش با کمک حرکات بدنی و مراقبه‌های ذهنی خود، فرد را در جهت داشتن روانی آرام راهنمایی می‌کند. در این فعالیت، از تکنیک‌های تنفس خودآگاه، تمدد اعصاب و ذهن آگاهی بهره برده می‌شود.

همچنین مربیان و متخصصان این ورزش اعتقاد دارند که با کمک یوگا می‌توان از پس مدیریت احساسات متنوعی همچون ناراحتی، خشم، اضطراب و افسردگی نیز برآمد.

ایروبیک و ورزش‌های هوازی

به‌طورکلی ماهیت ورزش‌های هوازی بر پایه حرکات جنبشی، شادی‌آور و پرهیجان است. به‌علاوه، اغلب این فعالیت‌ها همراه با آهنگ‌های ریتم دار و مفرح انجام می‌گیرند؛ بنابراین طبیعی است که افراد هنگام انجام این‌گونه ورزش‌ها، برای مدتی نگرانی‌ها و احساسات منفی خود را فراموش می‌کنند.

شنا و ورزش‌های آبی

پیشنهاد بسیاری از متخصصان حوزه سلامت روان در مورد کسانی که به خلق افسرده دچار شده‌اند، این است که با کمک شنا کردن خود را به آرامش روانی رسانده و از احساسات ناراحت‌کننده خود رها شوند. شنا کردن اغلب باعث افزایش رشد سلول‌های مغزی، بهبود کارکردهای ذهنی؛ ترشح بیشتر هورمون‌های شادی‌آور ازجمله اندورفین، افزایش سلامت جسمی و تناسب‌اندام می‌گردد.

ازآنجاکه شنا کردن و گذراندن زمانی در داخل آب باعث کاسته شدن از فشارهای عصبی فرد می‌شود، آب‌درمانی یکی از روش‌های مناسب اختلالاتی است که پایه عصبی دارند.

پیاده‌روی در طبیعت

پیاده‌روی و صرف زمانی برای گشتن در جنگل، کوه و… باعث افزایش پیوند انسان با مادر طبیعت می‌شود. این فعالیت برای تمام اقشار جامعه قابل استفاده است و همه مردم در سنین مختلف می‌توانند از آن بهره ببرند. این ورزش نوعی فعالیت ساده و هوازی به حساب می‌آید که علاوه بر بهبود وضعیت جسمانی اشخاص، به آن‌ها در به آرمش رسیدن ذهنی و افزایش خلق مثبت نیز کمک می‌کند.

تنیس

حالت هوازی بودن، سرگرم‌کنندگی و احساس نشاط حاصل از بازی تنیس باعث شده تا این ورزش تبدیل به یکی از مفیدترین فعالیت‌های بدنی درزمینهٔ بهبود علائم افسردگی گردد. علاوه بر این، از آنجا که تنیس نیاز به تمرکز و دقت بالایی دارد، انجام آن می‌تواند در بهبود کارکردهای عقلی، افزایش دقت و تقویت هر چه بیشتر قوای هوشی مؤثر واقع گردد.

ورزش‌ها و بازی‌های گروهی

بازی‌های گروهی همچون والیبال، بسکتبال، فوتبال و… فعالیت‌های اجتماعی و پرهیجانی هستند که برای کاهش احساسات منفی و ناراحت‌کننده بسیار کاربرد دارند. هیجان ناشی از این فعالیت‌ها باعث کاهش استرس ناشی از جنبه‌های مختلف زندگی می‌گردد.

همچنین این‌گونه ورزش‌ها به دلیل داشتن فعالیت‌های جسمانی زیاد، باعث بهبود هماهنگی بین جسم و ذهن، مغز و ماهیچه‌ها شده و به‌طور کلی موجب می‌گردند تا فعالیت‌های مغزی و در نتیجه هورمون شیمیایی بیشتر فعالیت کنند. درنتیجه به‌درمان اختلالات روانی ازجمله اضطراب و افسردگی کمک شایانی می‌کنند.

اهمیت ورزش در پیشگیری از ابتلا به افسردگی

ورزش کردن علاوه بر این‌که در کاهش نشانه‌های مشکلات روانی نقش دارد، نوعی عامل محافظتی در برابر دچار شدن به این بیماری‌ها نیز محسوب می‌شود. درنتیجه می‌توان برای پیشگیر از چنین اختلالاتی از ورزش و فعالیت‌های بدنی استفاده کرد.

در حقیقت، ورزش کردن علاوه بر اینکه باعث افزایش فعالیت‌های جسمی و مغزی می‌شود، ازآنجاکه در بالا بردن تعاملات اجتماعی نیز تأثیر دارد، باعث بهبود سطح ارتباطات فرد می‌گردد. درنتیجه به طرز چشمگیری از میزان گوشه‌گیری و انزوای افراد مستعد به افسردگی کاسته می‌شود.

میزان ورزش برای درمان افسردگی

یکی از سوالاتی که افراد در مورد تاثیر ورزش بر افسردگی دارند؛ این است که باید چه مقدار ورزش کنند تا افسردگی شان درمان شود! نکته ای که در اینجا وجود دارد؛ این است که میزان ورزش در این شرایط اهمیتی ندارد. همین که افراد در ابتدا شروع به فعالیت بدنی در خانه کرده و یا از خانه خارج شوند؛ کافی است. اما بعدتر می‌توانند میزان ورزش خود را افزایش داده و زمان بیشتری را به آن اختصاص دهند.

چطور قدم اول را برداریم؟

همیشه شروع کردن ورزش، دشوارتر از ادامه دادن به آن است. اما اگر افراد از میزان تاثیر ورزش بر افسردگی آگاه بودند؛ برای درمان این بیماری خیلی سریع تر اینکار را آغاز می‌کردند. در ابتدا بهتر است با گامهای کوچک شروع کرده و هدف های کوچک برای خود بگذارید. برای مثال روز اول تنها پنج دقیقه فعالیت داشته و هر روز کمی آن را افزایش دهید. همچنین در این مورد می‌توانید از روانشناس و یک مربی نیز کمک بگیرید.

سخن پایانی

تاثیر ورزش بر افسردگی بی نظیر بوده و به شکل های مختلفی ثابت شده است. با اینکه شروع اینکار برای افراد مبتلا به این بیماری دشوار است؛ اما با دیدن نتایج آن خود برای ادامه دادن مشتاق می‌شوند. بهتر است در کنار استفاده از روش های درمانی، افراد این راه را نیز حتما امتحان کرده و در ورزش کردن استمرار داشته باشند.

برای دریافت مشاوره در زمینه تاثیر ورزش بر افسردگی می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

  • newmiind newmiind
  • ۰
  • ۰

آدم های احساساتی با نگاه متفاوتی به زندگی نگاه می‌کنند و ویژگی‌ها و خصوصیاتی که دارند سبب می‌گردد تا با دیگر افراد تفاوت‌هایی داشته باشند. اتفاقات مختلف در زندگی برای آدم‌های احساسی دارای احساسات بیشتری است و تفاوت‌های بیولوژیکی آن‌ها سبب شده تا در مواجه با این اتفاقات حساس‌تر باشند. آدم‌های احساسی به دلیل اینکه دلسوز و خلاق هستند، بیش از دیگران در معرض استرس و فشار روانی قرار می‌گیرند و به عبارتی آسیب‌پذیرتر هستند. برخلاف تصور بسیاری از مردم، درصد کمی از انسان‌ها احساساتی هستند. برای درک بیشتر این موضوع در ادامه این مقاله همراه ما باشید تا با خصوصیات و ویژگی‌های آدم های احساساتی بیشتر آشما شویم. اگر در این زمینه نیاز به تغییراتی دارید از مشاوره فردی استفاده نمایید.

برای دریافت مشاوره در زمینه آدم های احساسی می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

 

منبع:  نشانه های آدم های احساساتی

آدم های احساساتی

در علم روانشناسی به احساسات، هیجانات گفته می‌شود. هیجان در واقع به هر گونه واکنشی که در نتیجه اتفاقات محیط بیرون و یا تفکرات درونی در قالب شادی، غم، خشم، ترس و … بروز می‌دهد؛ گفته می‌شود. 

واقعیت این است که منشاء منطق و احساسات در انسان‌ها به صورت مستقل از یکدیگر هستند که افراد بالغ باید بتوانند میان آن‌ها تعادل ایجاد کنند. اما با این حال نیز برخی افراد به منطق و برخی دیگر به احساسات خود بهای بیشتری می‌دهند. 

در مورد آدم های احساساتی دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد، به طوری که برخی بر این باورند که این دسته از افراد درک عمیق‌تری از احساسات خود دارند و مغز آن‌ها اطلاعات را به طور دیگری پردازش می‌کند و عده‌ای دیگر نیز معتقدند که آدم های احساساتی نمی‌توانند رفتارهای خود را کنترل کنند در نتیجه گرفتار هیجانات خود می‌شوند.

ویژگی آدم های احساساتی

در آدم‌های احساساتی ، احساسات بر منطق غالب است به همین دلیل آن‌ها ویژگی و خصوصیات متمایزی دارند. در ادامه به مهم‌ترین ویژگی‌های آدم‌های احساساتی اشاره کرده‌ایم. برای پی بردن به ویژگی های فردی خود بر روی تست شخصیت شناسی کلیک کنید.

1. تصمیم گیری‌های ناگهانی

افراد احساساتی، تصمیم گیری‌های ناگهانی دارند. این دسته از افراد در رویارویی با اتفاقات به صورت ناگهانی و براساس هیجانات خود، تصمیم‌گیری می‌کنند. در مقابل افراد منطقی زمان بیشتری را برای فکر کردن در مورد کاری که قصد انجام آن را دارند، اختصاص می‌دهند. 

2. آدم های احساساتی به دیگران بیشتر اهمیت می‌دهند

روحیه هم نوع دوستی در آدم های احساساتی بسیار پررنگ است. معمولا این دسته از افراد دیگران را ناراحت نمی‌کنند و در مقابل سعی دارند برای خوشحالی آن‌ها تلاش کنند. معمولا آدم های احساساتی در کارها و تصمیم‌گیری‌های خود، دیگران را مدنظر قرار می‌دهند.

3. درک دیگران برای شان آسان تر است

آدم های احساساتی به دلیل توجه بیشتر به مسائل عاطفی، از مهارت همدلی برخوردار هستند. احساس همدلی در آدم های احساسی سبب می‌شود که درک بهتری نسبت به دیگران داشته باشند. 

4. نوسانات خلقی آدم های احساساتی

کسانی که احساساتی هستند، نسبت به دیگر افراد بیشتر دچار تغییرات خلق و خو می‌شوند. به این معنی که آن‌ها اگر یک فیلم غم‌انگیزی را تماشا کنند، ممکن است سریع از آن فیلم تاثیر بگیرند. 

اگر دیگران تلاش کنند می‌توانند با تحریک آدم های احساسی موافقت آن‌ها را جذب کنند. بنابراین احتمال سوء استفاده از آدم های احساسی بسیار زیادتر است و همگی آن‌ها باید تلاش کنند که مهارت کنترل احساسات را به دست آورند.

5. احساس مسئولیت

آدم های احساسی نسبت به شرایط دیگران و انواع مسائلی که پیرامون آن‌ها رخ می‌دهد، احساس مسئولیت می‌کنند. احساس مسئولیت در برابر دیگران ناشی از این است که آن‌ها توانایی درک دیگران را دارند و نمی‌توانند نسبت به هیچ موردی بی‌تقاوت باشند.

6. آدم های احساساتی در تعامل با دیگران راحت تر هستند

افراد احساساتی راحت‌تر می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. هدف آن‌ها از تعامل با دیگران فقط صحبت کردن و درک شرایط آن‌ها است و کم‌تر به دنبال منافع و سود ناشی از آن رابطه هستند.

7. آدم های احساساتی ساده به نظر می‌رسند

آدم های احساساتی راحت‌تر از دیگر افراد، احساسات خود را بروز می‌دهند و همین سبب می‌شود که از نظر دیگر افراد ساده به نظر برسند؛ به عبارتی دارای پیچیدگی‌های روانی نیستند.

8. انجام رفتارهای کودکانه 

کودک درون آدم های احساسی بسیار فعال است؛ چراکه این دسته از افراد راحت‌تر از دیگران می‌توانند احساسات خود را رها کنند و رفتارهای کودکانه داشته باشند.

9. شدت بیشتر احساسات

اگر یک فرد احساسی با یک فرد منطقی در شرایط یکسان قرار بگیرند؛ آدم های احساسی در همان شرایط یکسان هیجانات خود را با شدت بیشتری بروز می‌دهند. به این معنی که اگر این افراد دارای هیجانات مختلفی شامل احساس عصبانیت، شادی، غم و … باشند؛ احساسات آن‌ها دارای شدت بیشتری است.

10. علاقه به هنر

آدم های احساساتی معمولا علاقه‌مند به هنر هستند و سعی می‌‌کنند در یکی از رشته‌های هنری فعالیت کنند. علاقه به هنر سبب می‌شود که آدم های احساسی توانایی بیشتری در درک زیبایی‌ها داشته باشند. 

11. ناتوانی آدم های احساسی در در نه گفتن

افراد احساساتی برای دیگران احترام و ارزش زیادی قائل هستند و شرایط آن‌ها را مقدم بر شرایط خود می‌دانند؛ به همین دلیل آدم های احساسی نمی‌توانند با گفتن نه، دیگران را ناامید کنند. معمولا آن‌ها افرادی خودخواه نیستند و در تصمیم‌گیری‌هایی که دارند دیگران را در الویت قرار می‌دهند.

12. پویایی

پویایی از دیگر ویژگی‌های آدم های احساسی است. این افراد در ذهن‌شان پرسش‌های بسیاری است که تمایل دارند پاسخ آن‌ها را به دست آورند. 

این دسته از افراد معمولا علاقه‌مند به درک و کشف مفهوم عمیق رازهای جهان هستی هستند و تمایل دارند مفهوم هر چیزی را عمیقا کشف کنند.

13. ابتلا به افسردگی و اضطراب

آدم های احساساتی نسبت به خوشان، توقع و انتظارات بالایی دارند. توقعات بالا سبب می‌شود که آن‌ها همیشه یک احساس اضطراب و استرسی داشته باشند. این احساس شکننده بودن می‌تواند سبب قرارگیری آن‌ها در معرض افسردگی و احساس اضطراب شود. برای آشنایی با راه های کنترل استرس کلیک کنید.

14. دوری از خشونت و بیرحمی

آدم های احساسی کم‌تر از دیگر افراد دچار خشم و یا بیرحمی می‌شوند. در واقع آن‌ها تمایلی به دیدن فیلم‌های خشن، جنایی و یا ترسناک ندارند. آدم های احساسی در برابر خشونت علیه حیوانات و یا کودکان نیز حساس هستند.

15. بی قراری در آدم های احساساتی

سیستم عصبی آدم های احساسی به شدت فعال است؛ به طوری که آن‌ها در برابر هرگونه هیجانات منفی و یا مثبت در زندگی‌شان بی‌قرار می‌شوند.

16. تحمل درد کم‌تر 

کسانی که احساساتی هستند در مقایسه با دیگران تحمل درد کم‌تری دارند. معمولا آدم های احساسی در برابر دردهایی همچون بدن درد، سر درد، آسیب دیدگی، مشکلات جسمی و … تحمل کم‌تری نسبت به دیگر افراد دارند.

17.حس ششم فعال

افراد احساساتی دارای حس ششم فعال‌تری هستند. به این معنی که آن‌ها قبل از اینکه اتفاقی بیافتد، می‌توانند واکنش دیگران را پیرامون آن اتفاق پیش بینی کنند.

سایر نشانه های آدم های احساساتی

18. علاقه ای به فیلم ترسناک ندارند

19. به راحتی نه نمی گویند

20. وجدان فعال تری دارند

21. مناظر و مفاهیم زیبا آن ها را عمیقا تحت تاثیر قرار می دهد

22. به راحتی گریه می کنند

23. آدم های احساساتی مودب هستند

24. انتقاد کردن برایشان رنج آور است.

25. آدم های احساساتی به هنر علاقه زیادی دارند.

26. نسبت به دیگران مشکلات جسمانی مثل سردرد بیشتر تجربه می کنند

27. هر چند وقت یکبار دچار به هم ریختگی خواب یا پرخوری یا کم خوری می شوند.

28. اینکه چه فکری درباره شان می کنند برای شان خیلی اهمیت دارد.

29. حریم شخصی خودشان برای شان اهمیت زیادی دارد.

30. بیشتر در معرض صدمات روحی قرار دارند.

31. ناعدالتی و ظلم در مورد هر کس آن ها را به شدت آشفته می کند.

32. از کنار مسائل ساده عبور نمی کنند.

33. خیلی زود قضاوت می کنند حتی اگر مدرک و شواهدی نباشد.

34. در روابط عاطفی به شدت نگران پس زده شدن یا تایید نشدن هستند.

35. آدم های احساساتی بیشتر به تنهایی تمایل دارند.

36. از پست های دیگران در فضای مجازی احساس ناخوشایند می کنند.

37. در نور زیاد، سر و صدای زیاد و بوهای تند آن ها را آزار میدهد.

38. خیلی اوقات احساسات منفی شان را مخفی می کنند و در خود پنهان می کنند. چراکه حس می کنند خیلی قوی هستند.

39. بیشتر موقع ها خودشان را از جنبه های مختلف زندگی مثل تحصیل، شغل، ازدواج و.. با دیگران مقایسه میکنند و این کار باعث احساس منفی در آن ها می شود.

40. به شدت از اینکه در موقعیت های مختلف پس زده شوند می ترسند.

41. توانایی کمی در منحرف کردن ذهن از افکار و احساسات منفی دارند.

42. احتمال اینکه دچار سوء تفاهم شوند زیاد است.

43.  آدم های احساساتی زود عاشق می شوند.

44. دلیلی بر خشنودی دیگران هستند.

45. پیچیدگی مسائل آن ها را نابود می کند.

46. بعضی از آنها نیاز به یک محرک خارجی مثل کافئین دارند.

47. یک راوی قحار هستند.

48. متوجه نکات ظریف می شوند.

49. حس ششم قوی دارند.

50. آدم های احساساتی راحت عصبانی و خشمگین می شوند.

برای دریافت مشاوره در زمینه آدم های احساسی می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

 

 

سؤالات متداول

آیا آدم های احساسی راحت‌تر می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند ؟

بله، آدم های احساسی توانایی درک و تشخیص احساسات دیگران را دارند. همین موضوع باعث می‌شود که آن‌ها بتوانند دیگران را درک کنند و ارتباط بهتری را برقرار کنند.

چرا افراد احساساتی نوسانات خلقی بیشتری را نسبت به دیگر انسان‌ها تجربه می‌کنند ؟

افراد احساساتی به دلیل اینکه بیشتر از دیگران انسان‌ها تحت تاثیر محیط خود قرار می‌گیرند، نوسانات خلقی بیشتری را نیز تجربه می‌کنند.

  • newmiind newmiind